Pages

Total Pageviews

Followers

Saturday, June 4, 2011

بى كس و كار ، لخت و عور

نسيه ، همى غلام و حور
نقد ، بلا ، جور به جور


در اين بهشت پر ز مور
شير و شكر ، همه شور

گوشِ پر آه ، همه كر
چشم سفيد ، همه كور

زبان چو مارِ آتشين
گنده و چرب و لَندِهور

دست ، يكى دراز به زور
آن دگرى بلند به جور

دلها سياه و سرد و سخت
نانى نپخت در اين تنور

مغز ميانِ هر دو پا
فكر ، بسى دور ز نور

پا ، يكى رو به گور
يكى دگر به راهِ دور

شهر و ديار ، چون قبور
خالى و سرد و بى عبور

گله اى همچو ، خر و گور
ما حَصَلَش خواب و خور

باقى تهى ز شر و شور
بى كس و كار ، لخت و عور

ميم . ك

No comments:

Post a Comment