نسيه ، همى غلام و حور
نقد ، بلا ، جور به جور
در اين بهشت پر ز مور
شير و شكر ، همه شور
گوشِ پر آه ، همه كر
چشم سفيد ، همه كور
زبان چو مارِ آتشين
گنده و چرب و لَندِهور
دست ، يكى دراز به زور
آن دگرى بلند به جور
دلها سياه و سرد و سخت
نانى نپخت در اين تنور
مغز ميانِ هر دو پا
فكر ، بسى دور ز نور
پا ، يكى رو به گور
يكى دگر به راهِ دور
شهر و ديار ، چون قبور
خالى و سرد و بى عبور
گله اى همچو ، خر و گور
ما حَصَلَش خواب و خور
باقى تهى ز شر و شور
بى كس و كار ، لخت و عور
ميم . ك
نقد ، بلا ، جور به جور
در اين بهشت پر ز مور
شير و شكر ، همه شور
گوشِ پر آه ، همه كر
چشم سفيد ، همه كور
زبان چو مارِ آتشين
گنده و چرب و لَندِهور
دست ، يكى دراز به زور
آن دگرى بلند به جور
دلها سياه و سرد و سخت
نانى نپخت در اين تنور
مغز ميانِ هر دو پا
فكر ، بسى دور ز نور
پا ، يكى رو به گور
يكى دگر به راهِ دور
شهر و ديار ، چون قبور
خالى و سرد و بى عبور
گله اى همچو ، خر و گور
ما حَصَلَش خواب و خور
باقى تهى ز شر و شور
بى كس و كار ، لخت و عور
ميم . ك
No comments:
Post a Comment