Pages

Total Pageviews

Followers

Monday, June 6, 2011

بررسی زیبایی‌شناسانه‌ی شعارهای سیاسی ایران و جهان

زیباترین شعار
۱۶ خرداد ۱۳۹۰
■ سپیده جدیری
اگر قبول کنیم که از منظر اتیمولوژی(1)، شعار در زبان فارسی با واژگان “شعر” و “شعور” قرابت دارد، جالب است بدانیم که در مترادف انگلیسی آن یعنی slogan، اثری از شعر و شعور به چشم نمی‌خورد، بلکه بیشتر گویای “خشم” و “عصبیت” است؛ چنان‌چه ریشه در واژگانsluagh و ghairm از زبان گالیک دارد، به معنای “لشکر” و “فریاد” (2).
حال، سؤال این است که این مفاهیم از نظر کاربرد تا چه حد به ریشه‌های خود وفادار مانده‌اند.

پیش از هر چیز بد نیست ببینیم که به طور کلی، آنچه شعاری را شعار یا slogan را slogan می‌کند، چیست.
مؤلفه‌های بی‌شماری در آفرینش یک سطرِ به ظاهر ساده باید منظور شود تا آن را به شعاری به‌یادماندنی تبدیل کند، آن‌قدر که بتواند به جنبش یا عملکردی اجتماعی – سیاسی انرژی یا حتی حیاتی دوباره ببخشد. اما اگر بخواهیم تنها از منظری زیبایی‌شناسانه به یک شعار بپردازیم یا این که شعاری زیبا بسازیم، شاید بررسی یا در نظر داشتن عوامل زیر در این امر کفایت کند:
نخست باید قالب و ساختار شعار را مشخص کرد؛ سطری موزون و مقفی باشد مانند بیتی از یک شعر یا تنها متشکل از دو، سه واژه‌ که به گویاترین شکل، به تبیین خواسته‌ی ما بیانجامد.
شرط دوم برای هر چه زیبا و مؤثرتر کردن یک شعار، ایجاز است، از این رو بهتر است حداکثر متشکل از یک یا دو جمله باشد، چرا که می‌باید در خاطر شعاردهنده بماند و در عین حال، به سریع‌ترین شکل ممکن ذهن او را با مطالبات جنبش یا فعالیت اجتماعی – سیاسی پیوند دهد، ضمن این که شعار را باید بتوان روی پلاکاردها نیز جای داد.
شعار اگر بار اخلاقی نیز داشته باشد که دیگر چه بهتر و اثربخش‌تر، و همچنین می‌باید کوبنده باشد یا دست کم، طنزآمیز تا اثری پررنگ‌تر به جای بگذارد، چه در ذهن شعاردهنده و چه بر روحیه‌ی حریف.
حال ببینیم ‌معروف‌ترین نمونه‌های تاریخی در هر دو زبان که با این تعاریف مطابقت دارد، کدام است و در عین حال، در آفرینش هر یک از آنها تا چه میزان شعور، شعریت، یا خشم و خشونت‌خواهی ایفای نقش کرده است.
الف) زبان انگلیسی؛
آمریکا: شعارهای سیاسی:

1) Hey, Hey, LBJ, how many kids you kill today?
از به‌یادماندنی‌ترین شعارهای آهنگین (موزون و مقفی) در زبان انگلیسی که بار اخلاقی نیز دارد، چرا که شعاری انسانی و ضدجنگ است. و جالب‌‌تر این که حتی در ریتم، لحن و نوع واژگانی که در آن به کار رفته نیز – که بی‌شباهت به ریتم، لحن و نوع واژگان ترانه‌های کودکانه‌ نیست – با مضمون‌اش که به کودکان کشته شده در جنگ می‌پردازد، نوعی هارمونی به چشم می‌خورد. این شعار مخالفان جنگ ویتنام و جنگ‌طلبی لیندون بی. جانسون (معروف به ال بی جی)، سی و ششمین رئیس جمهور آمریکا در دهه‌ی 1960 بود.
2) One, Two, Three, Four, Fuck the Rich to Feed the Poor!
سطری از سرودی ضدکاپیتالیستی که در حمایت از توزیع مجدد ثروت ساخته شده.
نه، این یکی به هیچ وجه از امتیاز اخلاقی بودن برخوردار نیست اما می‌توان گفت که طنزآمیز و خوش‌آهنگ بودن آن برای تأثیرگذاری‌اش کافی‌ست.
از منظری دیگر، البته شعاری‌ست که از خشونت‌خواهی به دور نمانده و خشمی سبُعانه در سراسر آن موج می‌زند، پس شاید بهتر باشد از منظر ریشه‌شناسی آن را در دسته‌ی slogan قرار دهیم تا این که به عنوان شعاری حاصل شعوری شاعرانه به رسمیت‌اش بشناسیم‌. مشهود است که چنین نیست.

3) Remember Pearl Harbor!
این یکی در عین برخورداری از آهنگ و لحنی کوبنده، از ایجاز نیز در زیباسازی خود بهره برده است. به واقع، سطری از سرودی‌ بوده یادآور فاجعه‌ی پرل‌هاربر(3) برای تحریک حس میهن‌پرستی آمریکایی‌ها در هنگامه‌ی جنگ جهانی دوم. از منظری، خشونت‌طلبانه است (دعوت به جنگ) و از منظری ضدخشونت.

4) Bread and Roses.
این یکی هم از نهایتِ ایجاز بهره برده؛ یک slogan در حمایت از حقوق کارگران و مهاجران که شاید اکنون دیگر چندان شاعرانه به نظر نرسد، اما در حقیقت عنوان شعری بوده از جیمز اپنهایم(4) که در دسامبر 1911 در The American Magazine به چاپ رسیده بود. این slogan با اعتصاب‌ کارگران منسوجات که در ژانویه و مارس 1912 در ماساچوست رخ داد، گره خورده است، به طوری که آن اعتصاب را هم‌اکنون با نام “اعتصاب نان و گل‌های سرخ” می‌شناسند. بعدها میمی فارینا(5) به سال 1976 شعر اپنهایم را بر موسیقی نشاند و در 1990 جان دنور(6) معروف نیز دوباره آوازی بر اساس آن ساخت.

5) Better dead than red!
این هم یک slogan ضدکمونیستی موجز، کوبنده‌ و البته آکنده از خشم که از شاعرانگی در آن جز قافیه‌سازی خبری نیست. احتمال می‌رود که اصل آن را که به زبان آلمانی‌ست (Lieber tot als rot)، یوزف گوبلز، وزیر تبلیغات آلمان نازی در آخرین روزهای جنگ جهانی دوم و به منظور تهییج ارتش آلمان به ادامه‌ جنگ با ارتش سرخ شوروی ساخته باشد و بعدها صورت انگلیسی آن که یک بازآفرینی محسوب می‌شود، توسط آمریکا در دوران جنگ سرد به کار رفته باشد. این slogan را آنتی‌کمونیست‌های آمریکا در دهه‌ی 1950 علیه سیاست‌های جناح چپ به کار می‌بردند.

شعارهای جنبش سبز را می‌توان به عنوان زیباترین و شاعرانه‌ترین شعارهای تاریخ ایران و حتی در زمره‌ی زیباترین‌های تاریخ‌ شعار سیاسی جهان و حاصل خلاقیت ذهنی ذی‌شعور مطرح کرد
آمریکا: شعارهای انتخاباتی:
1) Ma, Ma where’s my Pa?
شعاری طنزآمیز، آهنگین و در آن مقطع، اخلاق‌گرایانه که هواداران جیمز بلین به سال 1884 علیه رقیب انتخاباتی او یعنی گرور کلیولند ساخته بودند که نقطه‌ی ضعف کلیولند را که داشتن فرزندی نامشروع بود، نشانه رفته بود. اما کلیولند در انتخابات ریاست جمهوری آن سال برنده شد و آن وقت، نوبت به طرفداران او رسید که با اضافه کردن سطری پیروزمندانه به مصرع بالا، یک بیت مشهور را در تاریخ شعارهای انتخاباتی آمریکا خلق کنند:
Gone to the White House, Ha, Ha, Ha!

2) I like Ike.
این شعار به عنوان زیباترین شعار انتخاباتی تاریخ آمریکا شناخته شده و حتی رومن یاکوبسن(7) از آن به عنوان مثالی برای “کارکرد شاعرانه”ی زبان یاد کرده است: «در این شعار که در مبارزات انتخاباتی دوایت آیزنهاور (معروف به “آیک”) برای ریاست جمهوری آمریکا به کار رفته بود، با بازی کلامی، مفعول فعل دوست داشتن (Ike) و فاعل دوست داشتن (I) هر دو در خودِ فعل (Like) حضور دارند؛ چطور می‌شود من (I)، آیک (Ike) را دوست نداشته باشم (Like)، وقتی I و Ike هر دو در Like جمعند؟ با این شعار تبلیغاتی، ضرورت دوست داشتن “آیک” گویی در خودِ ساختار زبان نقر [ حک ] شده است.»(8)

3) Yes We Can.
شعار انتخاباتی باراک اوباما در سال 2008. برای درک زیبایی این شعار تنها کافی‌ست آن را از هر نظر، چه ساختاری و چه محتوایی با شعار انتخاباتی جورج بوش در سال 2004 مقایسه کنیم: Yes, America Can!

ب) زبان فارسی؛
ایران: انقلاب، شعارهای انقلابی:

1) می‌کُشم، می‌کُشم آن که برادرم کُشت.
2) این ماه ماه خون است، این شاه سرنگون است.
3) توپ، تانک، فشفشه/ این شاه باید کشته شه!
4) تا شاه کفن نشود/ این وطن وطن نشود!
5) وای اگر خمینی حکم جهادم دهد/ ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد!

در نگاه اول، آهنگین بودن این سطرها رخ می‌نمایاند تا از تعریف slogan که گفتیم اثری از شعریت در ریشه‌های آن به چشم نمی‌خورد، دوری گزیند و به تعریف “شعار” نزدیک‌تر شود، اما زمانی که سخن ما را سراسر، خشم و فراتر از آن خشونت‌خواهی فراگرفته است، دیگر حتی مفهومی چونslogan نیز در تعریف آن پاسخگو نخواهد بود، چه رسد به “شعاری” که از خلاقیت ذهن و شعور گوینده یا آفریننده‌ی آن برآمده باشد. آنچه تمام سطور بالا بر هولناکی آن دلالت دارد، مطالباتی‌ست که تنها با ریختن خون برآورده می‌شود؛ ذهنیتی که از بس “خون” دیده کور شده است تا چیزی بیش از آن نبیند و نخواهد. میان slogan هایی که برشمردیم، شاید تنها آن سطر برگرفته از آن سرود ضدکاپیتالیستی با این‌ها قابل قیاس باشد، سطری که می‌تواند یادآور تاراج بی‌رحمانه‌ی مایملک طبقه‌ی اشراف در سال‌های اولیه‌ی انقلاب نیز باشد:
One, Two, Three, Four, Fuck the Rich to Feed the Poor!

6) ما می‌گیم شاه نمی‌خوایم نخست‌وزیر عوض می‌شه/ ما می‌گیم خر نمی‌خوایم پالون خر عوض می‌شه/ نه شاه می‌خوایم نه شاپور/ لعنت به هر چی مزدور!
7) مرگ بر بختیار/ نوکر بی‌اختیار!
8 ) ازهـاری گوساله/ بازم بـگـو نـواره/ نـوار که پا نـداره/ ای سگ چهار ستاره!
9) به کوری چشم شاه زمستونم بهاره/ سگ جدید دربار شاپور بختیاره!

مسلماً فحاشی یا دشنام‌سازی بسیار آسان‌تر از آفرینش شعاری‌ طنزآمیز است که پشت آن تفکر و خلاقیتی وجود داشته باشد. می‌توانیم مطمئن باشیم که ترجمه‌ی سطرهای فوق در هیچ زبان دیگری جایگاهی در خورِ “شعار سیاسی” نخواهد یافت. تنها سطر زیبا و شاعرانه در این میان که اگر در ادامه، باز به دام ناسزاگویی درنمی‌افتاد می‌توانست حکایت از ذهن خلاق سازنده‌ی آن داشته باشد، بند نخست از شعار نهم است.
10) شاه فراری شده/ سوار گاری شده!
این هم یک شعار معروف دیگر از دوران انقلاب که به هنگام فرار شاه، سر زبان مردم از هر قشر و طبقه‌ای افتاد. این شعار، نه خشونت‌خواهانه است و نه چندان اثری از دشنام‌ و ناسزا در آن به چشم می‌خورد. اما یک ایراد بزرگ به آن وارد است که جایگاه‌اش را تا چندین پله از جایگاه شعار، تنزل می‌دهد و آن، بی‌محتوایی‌‌اش است. تصویر کردن شاه، سوار بر گاری‌، که در اینجا در توصیف فرار شاه صورت گرفته است، هیچ مفهوم خاصی را در ذهن گوینده‌ی شعار ایجاد نمی‌کند. قافیه‌سازی‌های این‌چنینی بیشتر از آن که به آفرینش شعاری خلاقانه بیانجامد، یادآور بازی معروف کودکانه‌‌ای‌ست که در آن کودک از شما می‌خواهد که مثلاً کلمه‌ی “تشت” را بگویید تا او فوراً قافیه‌ای برایش جور کند و مثلاً بگوید: «بشین برو رشت!»

اکنون با مرور دوباره‌ی این ده شعار که از معروف‌ترین شعارهای دوران انقلاب به شمار می‌آیند و دقیق شدن در آنچه از آنها مشهود است و این که بیشتر حاصل روحی هیجان‌زده‌اند تا ذهنی متفکر، دیگر شاید آنچه به آن منجر شدند نیز چندان عجیب به نظر نرسد. به قولی، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
ایران: جنبش سبز، شعارهای سبز:
1- شعارهای آهنگین (موزون و مقفی):
به مانند آنچه معترضین به نتایج انتخابات دهم در همان روز اعلام نتایج و روزهای پس از آن سر دادند: «رأی ما رو دزدیدن/ دارن باهاش پُز می‌دن!»، یا شعاری که در واکنش به روابط دوستانه‌ی جمهوری اسلامی با روسیه سر زبان معترضین افتاد: «سفارت روسیه، لانه‌ی جاسوسیه»، یا آنچه پس از حدود یک سال خاموشی جنبش سبز، در روز 25 بهمن 1389 خیابان‌های تهران و دیگر شهرهای ایران را به لرزه درآورد: «سیدعلیِ بیچاره!/ جنبش هنوز بیداره!»، یا آن که اخیراً در مراسم تشییع پیکر ناصر حجازی، فوتبالیست و قهرمان ملی معترض به دولت بر لب مردم جاری شد: «حجازیِ باغیرت!/ حرفِ تو حرفِ ملت!» و از این دست، بسیار است.

2- شعارهای موجز:
نظیر شعارهای «احمدی بای بای!» یا «دکتر! برو دکتر!» که در آستانه‌ی انتخابات دهم بر لب‌های مخالفان احمدی‌نژاد نشسته بود، یا «این شصت و سه درصد که می‌گن کو؟» که شعار مورد علاقه‌ی معترضان به نتایج انتخابات بود. از این منظر، شعاری چون «مبارک، بن‌علی، نوبتِ سیدعلی» که در ساختار آن حتی از فعل نیز استفاده نشده است، یکی از بهترین و کاربردی‌ترین شعارهای جنبش سبز به شمار می‌آید – تاریخ سر دادن این شعار نیز به بیست و پنجم بهمن 1389 و روزهای پس از آن بازمی‌گردد. این شعار می‌توانست دارای فعل باشد: «مبارک، بن‌علی، نوبتته سیدعلی» یا مثلاً دارای قید زمان: «مبارک، بن‌علی، حالا نوبت سیدعلی» اما اتفاقاً حذف هوشمندانه‌ی فعل و قید زمان و ساختن شعاری که تنها به واسطه‌ی سه اسم خاص، مطالبات مردم را به موجزترین و در عین حال، خوش‌آهنگ‌ترین شکل ممکن مشخص می‌کند، بر اثربخشی آن افزوده است. و از این دست است شعار محبوب حامیان میرحسین موسوی یعنی: «یا حسین، میرحسین».

3- شعارهای حاوی بار اخلاقی:
نظیر آنچه میرحسین موسوی در پاسخ به منش غیراخلاقی محمود احمدی‌نژاد در مناظره‌های تلویزیونی کاندیداهای ریاست جمهوری سر داد: «ادب مرد، به ز دولت اوست.» که البته تک‌مصرع معروفی‌ست از سعدی که با نکته‌سنجیِ به موقع میرحسین، به شعاری تبدیل شد که پیش از انتخابات، نه تنها بر لب هواداران سبز او، که بر سر در بسیاری از خانه‌ها و مغازه‌ها در سراسر ایران نیز نشست. اثربخشی این شعار از منظری دیگر نیز مورد تأیید شعارآفرینان حرفه‌ای‌ست و آن، به رخ کشیدنِ نقطه‌ی قوت فرد مورد حمایتِ شعاردهندگان در مقابل نقطه‌ی ضعف حریف است.

4- شعارهای کوبنده:
به مانند «ما ملتیم نه اوباش» (در پاسخ به احمدی‌نژاد که معترضین به نتایج انتخابات را اوباش خوانده بود) و «دولت کودتا! استعفا، استعفا!» (از شعارهای معترضین به نتایج انتخابات دهم).

5- شعارهای طنزآمیز:
چون شعاری که پس از اشاره‌ی مهدی کروبی به تورم و شرایط بد اقتصادی ایران در مناظره با محمود احمدی‌نژاد، سر زبان مخالفان احمدی‌نژاد افتاد: «تورمُ ننجون مهدی فهمید/ این کوتوله نفهمید!» و همچنین «پول نفت چی شده؟/ خرج بسیجی شده!» یا «تقلب یه درصد، دو درصد؛ نه پنجاه و سه درصد!» که از شعارهای معترضین در تجمعات پس از انتخابات دهم بود.

جدای از بررسی فوق که به جرأت ثابت می‌کند که شعارهای جنبش سبز را می‌توان به عنوان زیباترین و شاعرانه‌ترین شعارهای تاریخ ایران و حتی در زمره‌ی زیباترین‌های تاریخ‌ شعار سیاسی جهان و حاصل خلاقیت ذهنی ذی‌شعور مطرح کرد، نکته‌ای که در اینجا به مراتب از اهمیت بیشتری برخوردار است، این است که تمام آن‌ها به واقع “شعارهایی سبز”‌اند، نه فقط از این بابت که در جهت مطالبات جنبشی سبز، عاری از خشونت و خواهان دموکراسی سر داده شده‌اند، بلکه از این منظر که خود آنها نیز بر خلاف شعارهای دوران انقلاب، به شکلی ذاتی، از فحاشی و خشونت‌خواهی به دور مانده‌اند. از این رو، جای تأسف است که گاهی شعارهایی به تقلید از سطرهای خشونت‌خواهانه‌ی دوران انقلاب نظیر «می‌کُشم، می‌کُشم آن که برادرم کُشت» آن هم به شکلی گُل‌درشت! میان شعارهای سبز شنیده می‌شود. البته گاهی نیز شعارسازان خلاق جنبش، از همان سطرها با اندکی تغییر، شعاری سبز می‌آفرینند، به مانند «این ماه ماه خون است، یزید سرنگون است» که نشاندنِ “یزید” به جای “شاه”، آن شعار را به شعاری خاص ماه محرم تبدیل کرده که خون‌خواهی‌اش در اینجا، هر که را که چون یزید باشد نشانه رفته است (“یزید” به عنوان اسم عام یا صفت عام نظیر دیکتاتور)، نه یک شخص خاص مثل شاه، خامنه‌ای یا احمدی‌نژاد را.
ایران: نازیباترین شعارهای تاریخ:
مجموعه‌ای از بدآهنگ‌ترین، غیراخلاقی‌ترین، خشونت‌خواهانه‌ترین و بی‌محتواترین شعارهای کل تاریخ ایران و جهان، با افتخار تمام در سایت‌ها و وبلاگ‌های حامی حکومت ایران گرد آمده و به ثبت رسیده است تا برای آیندگان حکایت‌ها داشته باشد از این که چگونه ذهنیتی عاری از خلاقیت، سبُع و نازیبا اذهان زیبای یک ملت را رو به خاموشی و نابودی بُرد. بخوانید، این هم مشت، نمونه‌ی خروار:
«موسوی زلزله/ رئیس هرچی وله!»، «چیز گوگولی نداشتیم/ موسوی جاش گذاشتیم!»، «اتل متل توتوله/ هاشمی رفت تو لونه!»، «ای مدعی اندیشه! بصیرت بصیرت!»، «ای یادگار شهید! بصیرت بصیرت!»، «لعن علی عدوک یا حیدر/ کروبی و اون دو تا خنگ دیگر!»، «شعار هر روانی/ جمهوری ایرانی!»، «صبر ملت سرآمده رهبرا!/ دشمنت ابتر آمده رهبرا!»، «موسوی، کروبی، دستگیر باید گردند!»، «کبوتر با کبوتر باز با باز، کند موسوی با بی بی سی پرواز!»، «قاضی عاشورایی، اعدام انقلابی!»، «موسوی سمندون، دشمن دین و قانون!»، «اگر بسیجی نبود، ناموست اینجا نبود!»، «همت اگر زنده بود، پوستتون رو کنده بود!»، «احمق‌تر از کروبی، عالم به خود ندیده!»، «موسوی غصه نخور/ تو هم یه روز دکتر می‌شی!»، «با فتوشاپ زیادیم/ خر ابن‌زیادیم!» (9)

——————————–
پانویس‌ها:
(1) ریشه‌شناسی.
(2) وب‌سایت Oxford Dictionaries
(3) نام بندر پرل‌هاربر (واقع در مجمع‌الجزایر هاوایی) یادآور حمله‌ی ارتش ژاپن به پایگاه دریایی آمریکا در این بندر به تاریخ هفتم دسامبر 1941 است. در حمله‌ی هوایی ژاپنی‌ها ناوگان اقیانوس آرام آمریکا از جمله هفت رزمناو نابود شد. در پی این حمله آمریکا وارد جنگ جهانی دوم شد.
(4) شاعر، داستان‌نویس و ویراستار آمریکایی و از نخستین شاگردان کارل یونگ.
(5) میمی و ریچارد فارینا زوج خواننده‌ی آوازهای محلی در آمریکای دهه‌ی 1960 بودند.
(6) از محبوب‌ترین خوانندگان فولک/پاپ در دهه‌ی 1970 از نظر میزان فروش آلبوم‌.
(7) زبان‌شناس و نظریه‌پرداز ادبی مشهور روس (1896-1982). او از بنیان‌گذاران مکتب زبان‌شناسی پراگ به شمار می‌رود.
(8) کالر، جاناتان. نظریه‌ی ادبی: معرفی بسیار مختصر. ترجمه‌ی فرزانه طاهری. تهران: نشر مرکز، 1382 ، ص 43.
(9) وبلاگ «مجموعه شعارهای سیاسی جنگ نرم: مجموعه شعارهای انقلابی امت حزب‌الله»، به آدرس: http://shoarha

No comments:

Post a Comment