Pages

Total Pageviews

Followers

Friday, April 22, 2011

امام علی این‌گونه حکومت می‌کرد

چکیده :با کمترین ظهور خود محوری، ریاست طلبی و مقام دوستی در عرصه زمامداری، حکومت جهالت و ضلالت رخ می نماید که صورتی از حیوانیت آدمی است و سلطه گری، بیدادگری و تباهی گری از لوازم آن است. امام (ع) این حقیقت را به مالک اشتر گوشزد کرده و فرموده است: نسبت به مردمان همچون جانوری آزاردهنده و درنده خوی مباش که خوردنشان را غنیمت بشماری....

کلمه – گروه معارف: حاکم باید چه اوصاف و شرایطی داشته باشد؟ و چگونه باید حکومت کند؟ نگاه امام علی (ع) به این موضوع چیست و شیوه عملی او در این زمینه چه بوده است؟
اداره امور مردمان را بر دوش گرفتن سنگین ترین امانت هاست، و زمامدارانی می توانند حقوق مردمان را به درستی ادا نمایند و حکومت را به سوی اهدافش راه ببرند که به درایت و معرفت و عدالت و قوت و سلامت متصف باشند و اگر جز این باشد تباهی و خود کامگی و گمراهی و بیدادگری، دولت و ملت را نابود می سازد. امام علی(ع) در این باره می فرمایند:
شما خوب می دانید که نه جایز است که بخیل بر ناموس و جان و غنیمت ها و احکام مسلمانان ولایت یابد و امامت آنها را عهده دار شود تا در مال های آنها حریص گردد؛ نه نادان تا به نادانی خویش مسلمانان را به گمراهی برد؛ و نه ستمکار تا به ستم، عطای آنان را بِبُرَد؛ و نه حیف میل کننده اموال، تا به مردمی ببخشد و مردمی را محروم سازد؛ نه آنکه به خاطر حکم کردن رشوه ستاند تا حقوق را پایمال کند، و آن را چناچه باید نرساند؛ و نه آنکه سنت را ضایع سازد و امت را به هلاکت در اندازد. (۱)
در اندیشه سیاسی علی (ع) هیچ خطری برای جامعه اسلامی همچون خطر بر سر کار آمدن افراد فاقد اهلیت یا کم صلاحیت نیست.
بی گمان مردمان هلاک شدند آن گاه که پیشوایان هدایت و پیشوایان کفر را یکسان شمردند و گفتند: هر که به جای پیامبر نشست، چه نیکوکار باشد و چه بدکار اطاعت او واجب است؛ پس بدین سبب هلاک شدند. خدای سبحان فرموده است: ” پس آیا مسلمانان را همچون بدکاران قرار خواهیم داد ؟شما را چه شده ؟ چگونه داوری می کنید ؟”
بنابر این، شروط یاد شده ضروری زمامداران در حکومت حکمت است و فقدان این شروط در زمامداران به حکومت جهالت و ظلالت منجر می شود.
درایت، عقل و خردمندی
شرط تصمیم گیری های درست و به موقع در اداره امور درایت و خردمندی است. بدون تشخیص درست مسائل و دریافت فهیمانه امور چگونه می توان به تصمیمی راست دست یافت و حقوق مردمان را پاس داشت و پرچم حکومت حکمت را برافراشت؟
انسانی که اهل درایت نیست، بی اندیشه سخن می گوید و بدون فهم عمیق عمل می نماید و پیوسته در اشتباه به سر می برد و خود و دیگران را به تباهی سوق می دهد. امام علی (ع) در ضمن خطبه ای چنین فرموده است:
هر آینه زبان مومن در پس قلب اوست و قلب منافق در پس زبان او. زیرا مومن هنگامی که آهنگ گفتن کند، نخست در درون خود در آن بیندیشد، اگر نیک بود بر زبان آرد، و اگر بد بود پنهانش دارد. و منافق هر سخن که به زبانش آید بگوید و نداند که چه به سود اوست و چه بر زیان او. و رسول خدا (ص) فرمود: “ایمان بنده ای استوار نگردد تا دل او استوار شود، و دل او استوار نشود تا زبان او استوار نگردد “. پس هر یک از شما که تواند خدا را دیدار کند در حالی که دست به خون و مال مسلمانان نیالوده و زبان به ریختن آبرویشان نگشوده باشد، باید چنین کند. (۲)
درایت و خردمندی در هر امری لازم است و دراداره امور از شروط نخستین است که بدون آن هیچ چیزی سامان نمی یابد. وامیر مومنان (ع)چنین رهنمود داده اند:
پیشوا و رهبر به قلبی اندیشمند، و زبانی گویا، و دلی که بر اقامه حق استوار باشد نیازمند است. (۳)
علم و معرفت
اتصاف به علم و معرفت در تمام مراتب زمامداری از شروط اساسی است و سزاوار ترین مردمان به اداره امور عالم ترین ایشان است، چنان که امیر مومنان (ع) به صراحت بیان کرده است:
ای مردم؛ سزاوارترین مردمان به خلافت قوی ترین آنان بدان و داناترینشان به فرامین خداوند است. (۴)
و انسان فاقد معرفت و حکمت، پیوسته در افراط و تفریط عمل می کند، و چنین انسانی مدیریتی نامتعادل عرضه می دارد و همه امور را دستخوش آشفتگی و تزلزل می نماید. به بیان امیر مومنان (ع):
جاهل را نمی بینی مگر اینکه یا افراط می کند یا تفریط. (۵)
امام علی(ع) در سخنی در وصف آنان که داوری و حکومت میان مردمان را عهده دار می شوند و فاقد معرفت و حکمت لازمند، چنین فرموده است:
دشمن ترین مردمان نزد خدا، دو کس باشند: یکی آن که خداوند او را به خود وانهاده، و او از راه راست به دور افتاده؛ دل او شیفته بدعت است، و خواننده مردمان به ضلالت است. دیگران را به فتنه در اندازد و راه رستگاری پیشینیان را به روی خود مسدود سازد. در مرگ و زندگی گمراه کننده پیروان خویش است و برگیرنده گناه دیگری، و خود گناهان خویش را پایندان.
دیگری کسی است که کوله باری از نادانی فراهم ساخته، و خود را در میان جماعت نادان امّت درانداخته. شتابان در تاریکی فتنه تازان، کور در بستن سازش میان مردمان. آدمی نمایان او را دانا نامیده اند و او نه چنان است؛ چیزی را بسیار فراهم آورده که اندکش بهتر از بسیار آن است. خویشتن را از آبی گَنده سیراب کرده و چه بسا چیز های بی فایدت در گنجینه خاطر خود اندوخته. در میان مردم به داوری نشیند و خود را عهده دار گشودن مشکل دیگری بیند. و اگر کار سربسته ای نزد او ببرند، تُرهاتی چند از رای خود آماده گردانیده، و آن را صواب داند. عنکبوتی را ماند که در بافته های تار خود خزیده، نداند که بر خطاست یا به حقیقت رسیده. اگر به صواب رفته باشد، ترسد که را خطا پیموده، و اگر به خطا رفته، امید دارد آنچه گفته صواب بوده. نادانی است که راه جهالت پوید، کوری است که در تاریکی گمشده خود جوید. آنچه گوید نه از روی قطع و یقین گوید. به گفتن روایتها پردازد. و چنانکه کاه بر باد دهند آن را زیر و رو سازد. به خدا سوگند، نه راه صدور حکم را دانسته و نه منصبی را که بر عهده اوست شایسته است. آنچه را خودنپذیرد علم به حساب نیاورد، و جز مذهب خویش مذهبی را حق نشمارد. اگر حکمی را نداند، آن را بپوشاند تا نادانیش نهفته بماند. خون بی گناهان از حکم ستمکارانه او در خروش است، و فریاد میراث بر بادرفتگان همه جا در گوش. (۶)
عدالت
در اندیشه سیاسی امیر مومنان (ع) شرط عدالت برای زمامداری چنان است که اگر نباشد یا ضعیف باشد، زمامدار به هیچ وجه نمی تواند به تعهدات خود عمل کند یا پایدار بماند و بی گمان به ستم و بی انصافی و تبعیض و باند بازی و تمامیت خواهی و استبدادرای و بیدادگری کشیده خواهد شد.
و هیچ چیز مانند بی عدالتی در حکومت، خانمان سوز و بنیان برانداز نیست، و کمترین بی عدالتی نیز ویرانگر است. امانت حکومت و مدیریت جز با عدالت ادا نمی شود. امیر مومنان(ع) فرمود:
سه ویژگی است که در هر پیشوایی وجود داشته باشد می توان پذیرفت که به امانت خود وفادار مانده است: در حکمش عدالت روا دارد، از مردم خود را نپوشاند، و قوانین الهی را درباره اشخاص دور و نزدیک یکسان بر پا دارد. (۷)
امام علی (ع) شرط عدالت را اصیل ترین شرط زمامداری دانسته و مهمترین امور را متوقف بر آن معرفی کرده و فرموده است:
داوری و حکومت و اقامه حدود و نماز جمعه جز با پیشوایی عادل درست نمی شود. (۸)
پس کسی می تواند امانت دار مردم باشد و امانت حکومت را بر سر منزل برساند که ذره ای از عدالت و انصاف دور نشود و در حکمی که می دهد و تصمیمی که می گیرد جز حق را ملاحظه نکند و میان مردم –دور و نزدیک، خویش و بیگانه، هوادار و مخالف – در اجرای قوانین تفاوت نگذارد؛ و از هر گونه تبعیض و ستم پاک باشد و خود تسلیم قوانین الهی باشد؛ و اگر اینگونه نباشد خود را تباه می کند و دین را بی آبرو می نماید و نظام حکومتی را به فروپاشی سوق می دهد، چنانکه پیشوای عدالت خواهان علی(ع) فرمود:
همانا اگر برای مردم پیشوایی استوار، امین، حافظ حقوق جامعه، مورد اعتماد قرار داده نشود، بنیان دین از میان می رود، و سنتها و احکام دگرگون شود، و بدعتگذاران در آن بدعتها فراهم آورند، و ملحدان آن را نقض سازند و باطل ها را بر مسلمانان، حق بنمایند. (۹)
صبر، تحمل و قوّت
هر کس که در هر مرتبه از مراتب زمامداری قرار می گیرد، باید قوت لازم را برای آن مرتبه داشته باشد، یعنی قوت تحمل بار سنگین امانت اداره مردمان، گشادگی سینه، توانایی تحمل مخالفان، شجاعت لازم در تصمیم گیری و ایستادگی، صلابت و استواری در امور، مصمم بودن در راهبری، توان ایستادگی در برابر مشکلات و ناملایمات، صبر و استقامت بر مصیبت ها و نیز نعمت ها، و صبر بر اطاعت خدا، و توانای حفظ حدود الله و مرز ها، و پاسداری از حقوق مردمان و قوانین و مقررات و… به بیان امیر مومنان علی (ع):
ای مردم، سزاوارترین اشخاص برای حکومت کسی است که بدان تواناتر باشد. (۱۰)
امام علی(ع) در عهد نامه مالک اشتر چنین یاد آور می شود:
بر سر هر یک از کارهایت مهتری از آنان بگمار که نه بزرگی کار او را ناتوان سازد، و نه بسیاری آن وی را پریشان سازد. (۱۱)
انسانی که سعه صدر لازم را در اداره امور نداشته باشد، سنگینی بار امانت مدیریت را تاب نمی آورد و حق مردمان را ادا نمی کند، چنانکه امیر مومنان علی (ع) به صراحت فرموده است:
کسی که سینه اش تنگ باشد، برای ادای حق تاب نیاورد. (۱۲)
گشادگی سینه از لوازم مدیریت است، و بی گمان آنکه سینه اش تنگ باشد، قوت لازم را برای اداره امور نخواهد داشت، امام (ع)فرمود:
وسیله و ابزار ریاست و مدیریت، گشادگی سینه است. (۱۳)
نابردباری و کم تحملی سبب می شود که رشته کار از کف انسان بیرون رود و نیز نتواند مخالفان را تحمل نماید و حقوق مردمان را ادا کند و انصاف را به پا دارد. امیر مومنان علی(ع) کارگزاران خود را به شکیبایی و دادورزی در اداره امور سفارش کرده و می فرمایند:
پس داد مردم را از خود بدهید و با آنان انصاف روا دارید و در براوردن حاجت های ایشان شکیبایی ورزید. (۱۴)
و در بیان دیگری می فرمایند:
بردباری سر ریاست و سیاست است. (۱۵)
با چنین قوت هایی در مدیریت، حکومت حکمت سامان می یابد و اعتدال همه امور را فرا می گیرد و عدالت به درستی رخ می نماید. امام علی (ع)در حکمتی چنین می فرمایند:
و عدالت بر چهار رکن است: بر فهمی ژرف نگرنده، و دانشی پی به حقیقت برنده، و نیکو داوری کردن، و در بردباری استوار بودن. پس آنکه به ژرفای دانش رسید از آبشخور شریعت سیراب گردید و آن که بردبار بود، تقصیر نکرد و میان مردم با نیکنامی زندگی نمود. (۱۶)
سلامت، پرهیز از خودکامگی و آلوده نبودن به خصلت های ناپسند
پاک بودن زمامدار از آلودگی های نفسانی و خصلت های غیر انسانی از شروط واجب برای زمامداری در حکومت حکمت است و کسی نمی تواند با وجود چنین خصلت هایی و آلودگی هایی مدیریتی حکیمانه داشته باشد، خصلتها و آلودگی هایی همچون: دنیا دوستی، خودخواهی، خود محوری، انحصار طلبی، خودرایی، ریاست طلبی، قدرت پرستی، مقام دوستی، جاه طلبی، خودستایی، شهرت طلبی، آزمندی، آرزو گرایی، جوپذیری، سازشکاری، پرده دری، خودبینی، تنگ نظری، بی وفایی، باطل گرایی، طمع ورزی، بد خلقی، خشک مغزی، کینه توزی، حقارت پذیری، خشونت ورزی، فخر فروشی، لجاجت ورزی، حیله گری، بدبینی، انتقام گیری، بی اعتمادی، شتاب ورزی، نا امیدی، پست همتی، ریاکاری، ظاهر بینی، بی حیایی، محبت کور و افراطی، خودنمایی، اشرافیگری و جز اینها.
بر مبنای اندیشه سیاسی امیر مومنان علی (ع) کسانی که آلوده به این خصلت هایند، در مدیریت خود به هیچ وجه نمی توانند حق را به پا دارند و امر خدا را اجرا کنند، و چنانکه فرموده است:
فرمان خدا را بر پا ندارند جز کسی که سازشکار نباشد و به رو ش اهل باطل عمل نکند و در پی طمعها نرود. (۱۷)
دنیا دوستی در صورت های گوناگون جلوه می کند و هیچ آفتی چون آن زمامداری را به تباهی نمی کشاند و سلامت امور را زایل نمی گرداند؛ و خطرناک ترین جلوه آن این است که دین وسیله دنیا دوستی و تمتعات حیوانی گردد. امیر مومنان علی (ع) در عهد نامه مالک اشتر درباره حکومت هایی که دین را وسیله مقاصد دنیایی خود کرده بودن و به نام اسلام پناهی، دنیا خواهی می کردند، و به جای امانت داری خودکامگی می نمودند، چنین می فرماید:
در این باره نیک بنگر که این دین در دست بد کاران گرفتار بود؛ در آن، کار از روی هوس می راندند و به نام دین دنیا را می خوردند. (۱۸)
و هچنین می فرمایند:
به سبب دوستی با دنیا، گوش ها از شنیدن حکمت کَر می شود و چشم ها از دیدن نور بصیرت کور می گردد. (۱۹)
خودکامگی، انحصارطلبی و قدرت پرستی، خِرد نورانی و عقل ربانی را زایل می کند و آدمی را از صورت و سیرت انسانی بیرون می برد و از او جانوری درنده خوی می سازد که جز دریدن {حرمت آدمیان} و تجاوز نمودن {حقوق مردمان}و خوردن {داراییهای آنان} نمی پردازد. امام علی در این باره به مالک اشتر چنین هشدار داده است:
اگر قدرتی که از آن برخورداری، نخوتی در تو پدید آرد و خود را بزرگ بشماری، بزرگی حکومت پروردگار را که برتر از توست بنگر، که چیست، و قدرتی را که بر تو دارد و تو را بر خوردار از آن قدرت نیست، که چنین نگریستن سرکشی تو را می خواباند و تیزی تو را فرو می نشاند و خرد رفته ات را به جای باز می گرداند. (۲۰)
همچنین کسی که دچار خود بینی و خود پسندی شود، قوت اداره امور را از دست می دهد و پشتوانه مردمی خود را از بین می برد و کارش بدانجا می رسد که مغلوب دشمنانش می شود. علی (ع) فرمود است:
هرکه در آرا و نظرهای خود به چشم خودپسندی بنگرد، دشمنان بر او چیره خواهند شد. (۲۱)
خودرایی و جاه طلبی و تنگ نظری بزرگ ترین آفت زمامداری و مایه زوال سلامت امور است و حکومت را به سوی هلاکت سوق می دهد، و پیشوای آزادی خواهان امیر مومنان در این باب، فرمود است:
هر که خودرای گردید، به هلاکت رسید. (۲۲)
با کمترین ظهور خود محوری، ریاست طلبی و مقام دوستی در عرصه زمامداری، حکومت جهالت و ضلالت رخ می نماید که صورتی از حیوانیت آدمی است و سلطه گری، بیدادگری و تباهی گری از لوازم آن است. امام (ع) این حقیقت را به مالک اشتر گوشزد کرده و فرموده است:
نسبت به مردمان همچون جانوری آزاردهنده و درنده خوی مباش که خوردنشان را غنیمت بشماری. (۲۳)
مستی شراب گذراست و مستی مال و قدرت و ستایش رو به تزاید و تباه کننده همه چیز است؛ مال دوستی و قدرت پرستی و ستایش طلبی بزرگ ترین آفت زمامداری و رهبری است؛ و اگر اندکی از اینها در زمامداران مسلمانان باشد تمام لیاقت های دیگر آنان را به تباهی می کشاند، همان طور که سرکه، عسل را تباه می کند.
شیخ مفید آورده است که چون بدعت های عثمان بسیار شد و ابوذر بنای اعتراض گذاشت، روزی وارد خانه عثمان شد و دید گروهی نزد خلیفه گرد آمده اند و او را به اوصافی که در وی نیست می ستایند و یاوه سرایی می کنند. پس ابوذر مشتی خاک بر گرفت و به چهره های آنان پاشید. عثمان گفت: ” وای بر تو، این چه کاری است که تو می کنی و به چهره مسلمانان خاک می پاشی ؟ ” ابوذر گفت “: “من کاری نکردم جز آنچه رسول خدا (ص) به انجام دادن آن فرمان داده است، بدان که خود از رسول خدا (ص)، شنیدم که می فرمود: ” هرگاه ستایشگران و مداحان را دیدید، به چهره آنان خاک بپاشید؛ و من دیدم که این گروه با یاوه سرایی می خواهند خود را مقرب تو کنند و تو را به آنچه در تو نیست می ستایند “.
و در پایان می توان گفت که پیشوای آزادی خواهان، حقوق متقابل مردمان و زمامداران را در عمل به زیبایی جلوه بخشید و ثابت کرد که پیشوایان حق و عدل چگونه سیر می کنند و به کدام سیره پایبندند. آن حضرت راه نصیحت و انتقاد را بر مردم خود گشود تا زمامداران و کارگزاران، خود را از کجی و نادرستی حفظ کنند و همه همت خود را برای اصلاح امور متوجه نمایند.
و حکومت امام علی (ع) با چنین جلوه هایی حکومت موفق تاریخ است.
پی نوشت ها:
۱ – نهج البلاغه، کلام ۱۳۱٫
۲ – همان، خطبه ۱۷۶٫
۳ – شرح غرر الحکم، ج۶، ص۴۷۲٫
۴ – همان، خطبه ۱۷۳٫
۵ – همان، حکمت ۷٫
۶ – همان، کلام ۱۷٫
۷ – کنز العمال فی احادیث الاقوال و الافعال
۸ – دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الاحکام.
۹ – علل الشرایع.
۱۰ – نهج البلاغه، خطبه ۱۷۳٫
۱۱ – همان، نامه ۵۳٫
۱۲ – کنز الفوائد، ج ۱، ص ۲۷۸٫
۱۳ – نهج البلاغه، حکمت ۱۷۶٫
۱۴ – همان، نامه ۵۱٫
۱۵ – شرح غررالحکم، ج۱، ص۱۹۷٫
۱۶ – نهج البلاغه، حکمت ۳۱
۱۷ – همان، حکمت ۱۱۰٫
۱۸ – همان، نامه ۵۳٫
۱۹ – شرح غررالحکم، ج۱، ص۱۵۶٫
۲۰ – نهج البلاغه، نامه ۵۳٫
۲۱ – شرح غررالحکم، ص۲۴۰٫
۲۲ – نهج البلاغه، حکمت ۱۶۱٫
۲۳ – نهج البلاغه، نامه ۵۳٫
۲۴ – حکومت حکمت، دکتر مصطفی دلشاد تهرانی
۲۵ – دولت آفتاب، دکترمصطفی دلشاد تهرانی
۲۶- جمال دولت محمود، دکترمصطفی دلشاد تهرانی

No comments:

Post a Comment